قیمت نفت در دستان ایران؟

این یادداشت با رویکردی دادهمحور و تحلیلی به بررسی روند تاریخی تأثیر جنگها بر بازار نفت در نیمقرن گذشته، وضعیت ذخایر و صادرات نفت در جهان، و رفتار روانی و تکنیکال بازار نفت در مواجهه با بحرانهای سیاسی میپردازد. در نهایت، با در نظر گرفتن آخرین تحولات از جمله حمله اخیر آمریکا به تأسیسات هستهای ایران، سناریوهای محتمل پیشروی بازار جهانی نفت ترسیم شدهاند.
روند تاریخی اثر جنگها بر قیمت نفت
بررسی جدول ۵۰ سال اخیر نشان میدهد که بزرگترین جهش قیمت نفت در دوران شوکهای بزرگ ژئوپلیتیک رخ داده؛ اما همه جنگها اثر یکسان ندارند. بزرگترین جهش قیمتی: جنگ یومکیپور ۱۹۷۳ و انقلاب ایران ۱۹۷۹، هر دو با کاهش شدید صادرات و تحریمهای نفتی همراه بودند. نفت تقریباً سه تا چهار برابر شد. بعد از این شوکها، کشورها بهویژه در غرب به دنبال تنوع سبد انرژی و ذخیرهسازی استراتژیک رفتند و بازار جهانی انعطافپذیرتر شد. در دیگر بحرانها، افزایش تا ۵۰ درصد: مثل جنگ خلیج فارس (۱۹۹۰–۹۱) و حمله آمریکا به عراق (۲۰۰۳)، قیمت نفت در بازه کوتاهمدت ممکن است تا ۱۰۰٪ هم بالا برود، اما معمولاً پس از رفع تهدید اصلی، سریع افت میکند. اکثر جنگهای داخلی منطقهای (یمن، لیبی، سوریه) فقط نوسان محدود یا مقطعی دارند.
نقش آمریکا در بازار نفت: کاتالیزور بزرگ نوسان
از جدول و دادهها به وضوح دیده میشود که حضور مستقیم آمریکا در بحرانهای منطقهای(چه نظامی و چه سیاسی) همیشه با شوکهای شدیدتر و عمیقتر در قیمت نفت همراه بوده است:
جنگ خلیج فارس (۱۹۹۱): ورود آمریکا و ائتلاف غربی باعث توقف صادرات عراق و کویت شد و قیمت نفت ظرف چند ماه بیش از دو برابر شد؛ اما بهمحض روشنشدن سرنوشت جنگ، قیمتها ریزش کردند.
جنگ دوم عراق (۲۰۰۳): حمله آمریکا به عراق اختلال بزرگی در عرضه نفت عراق ایجاد کرد، ولی به دلیل جایگزینی عرضه از سوی اوپک و مازاد ظرفیت در بازار، جهش قیمتی نسبت به دهه ۷۰ کمتر بود؛ بااینحال، طی چند سال بعد(بهخصوص ۲۰۰۸) رکوردهای تاریخی ثبت شد. در مواقع حضور مستقیم آمریکا، انتظارات بازار (psychological premium)و پوشش خبری، هیجان و اضطراب بیشتری ایجاد میکند؛ شوک قیمتی نه فقط ناشی از اختلال فیزیکی عرضه بلکه نتیجه انتظار رفتار بازار است.
اثرات متفاوت ایران و عربستان
ایران: انقلاب ایران تنها دورهای(۱۹۷۸–۱۹۸۰) است که شوک سنگین وارد کرد و بحران سیاسی-انقلابی با کاهش عرضه جهانی و خروج ایران از بازار همراه شد. بعد از انقلاب، حتی در جنگ ایران و عراق، هر دو کشور تلاش میکردند صادرات نفت را تا جای ممکن حفظ کنند. در این دوره اختلال کامل رخ نداد در نتیجه، بازار واکنش محدودی نشان داد و حتی در طول جنگ، قیمت روند نزولی، به دلیل سیاستهای اوپک و جایگزینی از سوی عربستان، هم داشت. در بحرانهای اخیر(جنگ نیابتی یمن، سوریه یا تنشهای مستقیم با اسرائیل)، با وجود هیجان رسانهای، بازار نفت انعطافپذیرتر شده و اثر مستقیم کمتری بر قیمت جهانی دیده میشود.
عربستان: عربستان سعودی بازیگر کلیدی کنترل بازار است. تقریباً در تمام بحرانها و جنگهای خاورمیانه، عربستان یا با افزایش تولید یا با اطمیناندهی به بازار، تلاش کرده جلوی جهش قیمتی بیشازحد را بگیرد. بهویژه از دهه ۹۰ به بعد، ذخایر مازاد ظرفیت عربستان ابزاری برای کنترل بازار بوده است. هر بار که بحرانی رخ داده، عربستان با تزریق عرضه، قیمتها را کنترل کرده است.
موارد خاص و نقد صریح
جنگ ایران و عراق: برخلاف تصور عمومی، قیمت نفت به علت رکود جهانی دهه ۸۰، سیاست اوپک و ورود بازیگران جدید(آفریقا، آمریکا) به بازار در مجموع کاهش پیدا کرد. حضور آمریکا تقریباً همیشه منجر به شوکهای کوتاه و ناگهانی میشود، اما تداوم آن بسته به واکنش اوپک و عربستان است. در بحرانهایی مانند لیبی، یمن، سوریه اثر کوتاهمدت و محلی است، چون عرضه جهانی به سرعت توسط دیگر تولیدکنندگان جبران میشود. بازار نفت جهان بعد از دو شوک بزرگ دهه ۷۰ و ۸۰، مقاومتر و انعطافپذیرتر شده است. نقش ایران و جنگهای منطقهای، به جز دورههایی مثل انقلاب، امروز کمتر میتواند بازار را از پایه دچار شوک کند. آمریکا اگر وارد جنگ یا بحران نظامی مستقیم شود، بازار در کوتاهمدت واکنش شدید نشان میدهد(چه واقعی چه روانی) اما پایداری شوک وابسته به واکنش عربستان و اوپک است. تولید نفت شیل آمریکا(از ۲۰۱۴ به بعد) هم ضربهگیری جدیدی به بازار اضافه کرده و قدرت قیمتگذاری را پخشتر کرده است.
وضعیت ذخایر نفتی و میزان صادرات جهانی
این تحلیل مبتنی بر دادههای گردآوریشده از منابع معتبر بینالمللی از جمله آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، اوپک (OPEC)و گزارشهای وزارت انرژی ایالات متحده (EIA)است. جدول تصویری روشن از وضعیت ذخایر اثباتشده، تولید واقعی نفت خام، صادرات خالص و سهم هر کشور از مصرف جهانی نفت در سال ۲۰۲۵ ارائه میدهد. این دادهها نهتنها بنیان ارزیابی نقش بازیگران اصلی در ساختار بازار نفت را شکل میدهد، بلکه چشمانداز قدرت مانور و آسیبپذیری هر کشور را در برابر شوکهای ژئوپلیتیک مشخص میسازد.
ایران با دارا بودن سومین ذخایر بزرگ نفت جهان(۲۰۸ میلیارد بشکه)، به دلیل محدودیتهای شدید ناشی از تحریمهای آمریکا و فقدان دسترسی به بازارهای غربی، عملاً نقشی حاشیهای در تجارت جهانی نفت دارد و سهم آن از صادرات جهانی کمتر از دو درصد است. صادرات نفت ایران عمدتاً به چین و چند مقصد محدود انجام میشود و حتی بخشی از بازار سنتی این کشور در شرق آسیا، طی سالهای اخیر توسط روسیه و سایر صادرکنندگان منطقه تصاحب شده است.
در صورت تشدید جنگ میان ایران و اسرائیل و در شرایطی که درگیریها به سطح منطقهای گسترش نیابد، اختلال قابل توجهی در جریان صادرات جهانی نفت ایجاد نخواهد شد؛ زیرا وزن تجاری ایران در توازن بازار پایین است. عربستان سعودی، عراق و امارات با در اختیار داشتن ظرفیت مازاد و زیرساختهای صادراتی پیشرفته، در اغلب بحرانهای دهههای اخیر نقش ضربهگیر بازار را ایفا کردهاند و میتوانند با افزایش عرضه، از بروز شوک قیمتی پایدار جلوگیری کنند.
تنها سناریوهای فوقبحرانی نظیر بستهشدن تنگه هرمز یا حمله گسترده به تأسیسات نفتی حیاتی(مانند آرامکو)، قابلیت ایجاد یک شوک ساختاری و جهش معنادار قیمت نفت را دارند. در چنین وضعیتی، توازن شکننده بازار نفت جهانی در معرض تهدید قرار میگیرد و قدرت بازیگران منطقهای و سیاستهای امنیت انرژی جهان به چالش کشیده میشود.
در مجموع، هرچند ایران از منظر منابع زیرزمینی یک قدرت نفتی است؛ اما جایگاه آن در ساختار واقعی تجارت جهانی نفت بهشدت تضعیف شده است و اثرگذاری مستقیم آن بر تعادل بازار، تنها در سناریوهای بحرانی ژئوپلیتیک قابل توجه خواهد بود.
تحلیل تکنیکال قیمت نفت خام(WTI)
نمودار قیمت نفت خام آمریکا(WTI) از سال ۲۰۲۲ تاکنون، در یک کانال نزولی میانمدت با شیب ملایم قرار داشته است. پس از تجربه اوج قیمتی در محدوده 129 دلار در ابتدای سال 2022، قیمت وارد فاز اصلاحی شده و تا محدوده کف 55 دلار در سال 2025 نیز کاهش یافته است. با این حال، بازار در هفتههای اخیر، بهویژه همزمان با بالا گرفتن تنشها در خاورمیانه و جنگ ایران و اسرائیل واکنش معناداری نشان داده و مجدداً در حال نزدیک شدن به لبه بالایی کانال نزولی است.
نقطه کنونی، از نظر تکنیکال و روانی برای بازار نفت، نقطهای حساس و سرنوشتساز است. سطح مقاومت 80 دلاری به عنوان نخستین مانع جدی، بارها در گذشته باعث بازگشت قیمت شده و اکنون بازار بار دیگر به این محدوده نزدیک میشود. عبور قاطعانه از این سطح، میتواند آغازگر یک موج صعودی جدید باشد و مسیر را برای رسیدن به مقاومت دوم در محدوده 95 دلار باز کند. سطحی که از منظر تاریخی و روانی، یکی از مهمترین مقاومتهای بازار محسوب میشود.
از سوی دیگر، تثبیت قیمت در سطوح فعلی و ناتوانی در عبور از مقاومت اول، میتواند بازار را دوباره به سمت ناحیه حمایتی 70 تا 67 دلار بازگرداند. این سناریو در صورتی رخ میدهد که تنشها تشدید نشوند و مسیر صادرات نفت کشورهای کلیدی مانند عربستان، عراق و امارات دچار اختلال نشود. اما آنچه بازار را در وضعیت تعلیق نگه داشته، حس نااطمینانی نسبت به آینده تنشهاست. با توجه به اینکه ایران به دلیل تحریمها، سهم کمی در صادرات جهانی نفت دارد، واکنش بازار بهجای کاهش عرضه واقعی، عمدتاً تابع ترس از تشدید ناامنی در خلیج فارس است. این ترس، همان نیروی محرکهای است که اکنون قیمت را در آستانه شکست مقاومت نگه داشته است. در مجموع میتوان گفت که:
شکست مقاومت 80 دلاری، به معنای خروج از کانال نزولی خواهد بود و چشمانداز صعودی جدیدی برای نفت ترسیم خواهد کرد. در صورت ادامه حملات ایران به پایگاههای آمریکایی یا اجرایی شدن تهدید تنگه هرمز، مقاومت 95 دلاری نیز میتواند شکسته شود. اما در صورت حذف تنشها و اجرایی شدن آتش بس، بازار به تعادل نسبی خود باز خواهد گشت و قیمت در محدوده میانمدت تثبیت خواهد شد. اکنون باید دید آیا محرکهای سیاسی-امنیتی میتوانند قدرت لازم برای تغییر ساختار بلندمدت بازار نفت را فراهم کنند، یا اینکه روند نزولی همچنان دست بالا را خواهد داشت.
جمع بندی
بررسی پنجاه سال نوسانات قیمت نفت و تجربه جنگهای خاورمیانه، نشان میدهد که بازار نفت همواره صحنه رقابت میان شوکهای ژئوپلیتیک و قدرت سیاستگذاری تولیدکنندگان بزرگ بوده است. دادههای منابع معتبری مانند اوپک، آژانس بینالمللی انرژی(IEA) و وزارت انرژی آمریکا، گواه آن است که توزیع ذخایر، توان تولید و ظرفیت مازاد در اختیار تنها چند کشور کلیدی عربستان سعودی، آمریکا، روسیه و ایران قرار دارد. اما نقش واقعی ایران، بهرغم جایگاه سوم جهانی در حجم ذخایر، به دلیل تحریمهای اقتصادی و محدودیت صادرات، بهشدت تضعیف شده و کمتر از دو درصد از بازار جهانی را تشکیل میدهد. در این چارچوب، چشمانداز قیمت نفت خام آمریکا (WTI)را میتوان در قالب سه سناریوی کلیدی زیر تحلیل کرد؛ هر یک مبتنی بر ترکیبی از تاریخچه واکنش بازار به جنگها، ظرفیتهای فنی و ذخایر کشورهای تولیدکننده و سیاستهای آمریکا و اوپک:
سناریو اول- تداوم واکنش محدود و نقشآفرینی آمریکا و اوپک: اگر ایران بهمانند اغلب بحرانهای چهار دهه اخیر، از اقدامات پرریسک و تهاجمی خودداری کند و واکنشها در سطح هشدارهای محدود یا پاسخهای کنترلشده باقی بماند، بازار نفت با مدل «مدیریت بحران» آمریکا و اوپک مواجه خواهد بود. تجربه جنگ خلیج فارس ۱۹۹۱، حمله ۲۰۰۳ آمریکا به عراق و حتی حملات پراکنده به زیرساختهای منطقهای نشان داده که همکاری آمریکا و اوپک با افزایش عرضه و بهرهبرداری از ظرفیت مازاد عربستان و متحدانش، بازار را در برابر جهشهای هیجانی مصون میکند. در چنین وضعیتی، حتی با وجود التهابات سیاسی و پوشش رسانهای، قیمت نفت پس از افزایش اولیه، در بازه ۷۴ تا ۸۰ دلار تثبیت خواهد شد و از مقاومت ۸۰ دلاری عبور نمیکند مگر آنکه بحران جدیدی رخ دهد. دادههای اوپک و EIA نیز نشان میدهد سهم پایین ایران از صادرات جهانی و انعطافپذیری بازار، مانع تکرار شوکهای نفتی دهه ۷۰ خواهد بود.
سناریو دوم- تشدید بحران؛ عبور از مرز ۹۵ دلار و بحران منطقهای: در سناریویی که ایران بعد از هدف قرار دادن پایگاههای نظامی آمریکا در خاورمیانه، با بستن تنگه هرمز یا فعالسازی نیروهای نیابتی، بحران را وارد فاز جدیتری کند، بازار جهانی نفت با اختلال جدی در عرضه مواجه خواهد شد. در این شرایط که حتی اوپک و عربستان نیز توان جبران کامل افت صادرات را نخواهند داشت، احتمال عبور قیمت از مقاومت تاریخی ۹۵ دلار و ورود به محدوده سهرقمی بسیار بالا خواهد بود. تجربه انقلاب ایران ۱۹۷۹ و بحران کویت ۱۹۹۰ به وضوح نشان داد هرگاه اختلال واقعی و مستمر در انتقال نفت خلیج فارس رخ دهد، بازار وارد فاز هیجانی و کمسابقه میشود و نوسانات شدیدی رقم میخورد. در چنین شرایطی، بحران نفتی به موضوعی سیاسی در آمریکا و کل غرب بدل خواهد شد و بر تمامی بازارهای انرژی دنیا سایه میاندازد.
سناریو سوم- پایان تنشها و بازگشت نفت به مسیر نزولی: در مقابل، اگر با میانجیگری بینالمللی، فشار قدرتهای جهانی یا توافق پنهانی، تنشها کاهش یافته یا بحران فروکش کند، بازار نفت با توجه به ضعف عوامل بنیادی و رشد عرضه در جهان(خصوصاً نفت شیل آمریکا و ظرفیت مازاد اوپک)، دوباره به مسیر نزولی قبلی بازمیگردد. در این سناریو، قیمت نفت میتواند به سرعت به زیر ۷۰ دلار و حتی کانال ۶۰ دلاری عقبنشینی کند؛ همانگونه که در اغلب سالهای پس از ۲۰۱۵ در نبود شوکهای ژئوپلیتیک مشاهده شده است.
نتیجه نهایی: تحلیل روندهای تاریخی و دادههای جهانی بازار انرژی نشان میدهد که با وجود قدرت مانور اوپک و آمریکا در مدیریت عرضه، امروز بیش از هر زمان دیگری سرنوشت قیمت نفت به رفتار و تصمیمات ایران گره خورده است. تجربه بحرانهای پیشین اثبات کرده است که در نبود اقدامات تهاجمی و با ادامه مدیریت بحران توسط آمریکا و اوپک، بازار نفت ظرف کوتاهمدت به تعادل بازمیگردد و افزایش قیمتی فراتر از محدوده ۸۰ دلار رخ نخواهد داد.
اما در نقطه مقابل، هرگونه اقدام معنادار و پرریسک از سوی ایران از ادامه هدف قرار دادن پایگاههای آمریکایی گرفته تا اختلال در تنگه هرمز بهسرعت میتواند بازار جهانی نفت را وارد فاز شوک کند و قیمتها را به سطوح سهرقمی برساند؛ ظرفیتی که حتی اوپک و عربستان بهتنهایی توان مهار آن را نخواهند داشت. اهمیت این موقعیت زمانی بیشتر میشود که بدانیم صادرات جهانی ایران بهرغم سهم پایین، بهدلیل جایگاه جغرافیایی و قدرت اثرگذاری بر مسیرهای انتقال انرژی، همچنان اثرگذاری راهبردی دارد. در نهایت، بازار نفت امروز بیش از همیشه در انتظار واکنش تهران است؛ و قیمت جهانی نفت اکنون عملاً در دستان ایران قرار گرفته است. هرگونه تصمیم یا رفتار سیاسی–نظامی ایران، نهتنها معادلات انرژی، بلکه ثبات اقتصادی جهان را نیز تحت تأثیر مستقیم قرار خواهد داد.
* کارشناس ارشد مدیریت ساخت